در این روزها که به شنیدن خبرهای ناگوار اعم از بی عدالتی و بی اخلاقی در ورزش استان عادت کرده ایم ، پیوستن آرمان اسعدی جوان شایسته و برومند به جمع داوران بین المللی فوتبال جهان به قول بعضی ها چسبید . شاید بعد از بد شانسی و کم لطفی فدراسیون در حق اولین بانوی بین المللی فوتبال کردستان سرور ساعدی ، این اتفاق می تواند امید دهنده فرداهای روشن داوری و فوتبال استان باشد . البته فیفا چندان هم با نام داوران کردستان بیگانه نیست و در سالیان گذشته آقایان مهرپیما و یثربی در جمع داوران بین المللی حضور داشتند . اما در کمال تاسف در این سالها از فوتبال کردستان دور هستند . شاید نمی شود یا نمی خواهند یا نمی گذارند . به هر حال . از نشدن ها بگذریم و به شدنی بپردازیم که ثابت کرد پاک بودن شرط اول رسیدن به قله های موفقیت است . نگارنده دلیلی بر مدح و ستایش نامبرده به منظور رسیدن به نفع خاصی نمی بیند . بلکه وظیفه انسانی ماست بزرگمردانی چون ایشان و امثال محمد طهماسبی،سهراب جلالی ،همایون قمری و ... را در زمان حیات ارج نهاد . اینان کسانی هستند که هیچگاه حاضر نشدند برای رسیدن به اهداف شخصی ، خود را ابزار دست نا اهلان کنند . هر چند در این سالها با آنها خوب نبودیم و دلشان از دستمان خون است . مثل چند سال پیش که با شرمساری تمام در فوت یکی از پیشکسوتان داوری استان حاضر شدیم و بیشتر گریه هایمان به خاطر عذاب وجدانمان بود و اگر توانی داشت اجازه حضور برخی ها را بر سر مزارش نمی داد . موفیت آرمان عزیز مرهون تلاش و تمرینات طاقت فرسای او و البته عملکرد و تمرکزش در مسابقات چندین سال اخیر بود . عملکردی که جرقه اش در داربی چند سال پیش اصفهان زده شد . زمانی که کمک داور مسعود مرادی بود و گل ابراهیم توره مهاجم آماده آن روزهای سپاهان را به درستی آفساید اعلام کرد . جدای از عملکرد خوب ، اخلاق و رفتار حسنه اش در جامعه داوری ایران زبانزد است . اما ما همچنان شرمنده ایم آنگونه که باید و شاید قدر نخبه های ورزشی کردستان را نمی دانیم و ناجوانمردانه آن ها را مورد هجوم قرار می دهیم . شعار پرستان پر ادعا برای تبریک گفتن های یک متری در خیابان ها صف کشیده اند و صندوق پیامک های گوشیش دیگر جایی برای پیام های جدید ندارد . این اول ماجراست مدتی دیگر یادمان می رود که آرمان و آرمان ها چه جایگاهی داشتند همانگونه که حالا قدیمی ها را به بهای پشت میز نشستنی و کت و شلوار پوشیدنی و بعضا شماره دادنی فراموش کرده ایم . البته صورتحساب های بانکی هم که جای خود دارد . قلم ما هم بد عادت شده است . انگار نمیتواند 2 جمله پشت سر هم امیدواری بدهد و فوراً یاد نامهربانی های همیشگی می افتد . قول هایی که هیچگاه عملی نشد و خدمت هایی که آبکی از آب درآمد . شعارهایی که نتیجه اش پر کردن جیب خودمان و اطرافیان بود و بس.
اشکان حسن خان پور (ئاگرین)